لزلی هیوز میگوید: «من فکر میکنم برای اکثر دانشمندان تغییرات آب و هوایی، ما در تقسیمبندی بخشهایی از مغزمان بسیار خوب عمل میکنیم.
“شما همه چیزهای منفی را در یک جعبه کوچک قرار می دهید و دور آن را دیوار می گذارید و سعی می کنید ادامه دهید.”
اما در سال رکوردشکنی که 2023 شد، مقداری از ترس و اندوه از جعبه ذهنی هیوز بیرون آمد و دیوار را طاق کرد.
شبهای بیخوابی بوده است، جایی که او به آینده خانوادهاش، مکانهای طبیعی که دوست دارد و گونههایی که از دست میروند فکر میکند.
این بوم شناس در خانه اش در ساحل شمالی پایین سیدنی به گاردین استرالیا می گوید: «من غمگینم. اما من هرگز این کار را در مقابل دوربین انجام نداده ام.
هیوز یکی از شناخته شده ترین و تاثیرگذارترین صداهای استرالیا در بحران آب و هوا است.
در سال 2011 از او برای پیوستن به کمیسیون آب و هوای دولت گیلارد دعوت شد – گروهی که وظیفه آموزش عمومی در مورد علم آب و هوا و نیاز به کاهش انتشار کربن را دارد.
این در میانه جنگ های آب و هوایی استرالیا بود. دانشمندان ایمیلهای تهدیدآمیز و تماسهای تلفنی از سوی مردم دریافت میکردند و استرالیاییها به دلیل تفسیرهای حزبی رسانهها و ادعاهایی که «مالیات کربن» اقتصاد و صنایع زغالسنگ و گاز را فلج میکند، عمیقاً اختلاف نظر داشتند.
از نظر سیاسی، کمیسیون سعی داشت با مقابله با عدم درک این علم، حمایت عمومی را برای قیمت کربن تضمین کند. این سردرگمی با یک انکار به رهبری تونی ابوت، رهبر وقت مخالف، که علم آب و هوا را به عنوان “چرند مطلق” توصیف کرده بود، کمک نکرد.
دو روز قبل از اولین ارائه عمومی کمیسیون در تالار شهر جیلونگ، ابوت در یک گردهمایی مالیات ضد کربن در کانبرا در مقابل بنری که روی آن نوشته شده بود «جولیار… عوضی باب براون» روی صحنه ظاهر شد.
هیوز به یاد می آورد که در جیلونگ روی صحنه بود و صدای بلندی را از سمت رئیس کمیسیون، دانشمند تیم فلانری شنید.
اولین فکر من این بود: تیم تیرباران شده است. صدای شلیک گلوله بود. و چون جو به طور کلی بسیار سمی بود، این اولین فکر من بود.”
صدای تیراندازی صدای غش شدن فیلمبردار و برخورد وسایلش به زمین زیر گرمای نورهای صحنه بود. اما این که اولین فکر هیوز در مورد یک سوءقصد بود، چیزهای زیادی در مورد سمی بودن آن زمان می گوید.
ابوت در انتخابات بعدی پیروز شد و کمیسیون را کنار گذاشت و یک کمپین سرمایه گذاری جمعی و یک گروه علمی و حمایتی غیرانتفاعی جدید به نام شورای آب و هوا، که در آنجا به عنوان مشاور شورا باقی مانده است، راه اندازی کرد.
سال گذشته، هیوز دعوت کریس بوون، وزیر انرژی، را برای پیوستن به سازمان تغییر اقلیم دولتی، که در مورد سیاست ها و اهداف مشاوره می دهد، پذیرفت. او تنها دانشمند آب و هوای مرجعیت است.
“معرفی مزدور”
قبل از همه اینها، هیوز به عنوان یک زیست شناس ماهر شناخته می شد و جزو اولین کسانی بود که زنگ خطر را به صدا درآورد که یک سیاره در حال گرم شدن اثرات گسترده و فاجعه باری بر گونه ها و اکوسیستم ها خواهد داشت.
او دکترای خود را بر روی مورچه ها انجام داد، اما “تصمیم گرفت که من نمی خواهم بقیه کارم را بگذرانم” آنها را در اطراف بوته های استرالیا دنبال می کنم. این ناظر او بود که در سال 1989 به او پیشنهاد کرد که به گرمایش جهانی نگاه کند.
“من فکر کردم، اوه، خوب، اگر کاری انجام دهم که کمی کاربردی تر و مهم تر به نظر برسد، شاید واقعاً شغلی پیدا کنم. بنابراین، من یک مقدمه کاملاً مزدورانه با تغییرات آب و هوا داشتم – می توانم اعتراف کنم.
او میگوید حتی در آن زمان هم واضح بود که بحران آب و هوا برای بسیاری از گونهها دردسر ایجاد میکند.
من به این نوع سوال جغرافیایی علاقه داشتم. میدانید، با تغییر آب و هوا، آیا گونههای موجود در این مکان میتوانند زنده بمانند یا باید به جای دیگری بروند تا راحت باشند.»
در اواسط دهه 1990، هیوز از قبل این ایده عمیقا بحث برانگیز را مطرح کرد که برخی از گونه های گیاهی باید به مکان هایی منتقل شوند که با گرم شدن آب و هوا، مناسب تر باشد. هیوز استدلال میکند که هر آسیبی که وارد میشود «احتمالاً کمتر از آسیبی است که در اثر انفعال ایجاد میشود».
در سال 2000، پس از بررسی مطالعات علمی از سراسر جهان، او یکی از اولین مقالات آکادمیک را نوشت که نشان میداد تغییرات آب و هوا قبلاً روی گونهها در سطح جهان تأثیر گذاشته است.
من همیشه برای 20 یا 30 سال احساس می کردم که باید کارهایی مانند انتقال گونه ها به زیستگاه های مناسب تر انجام می دادیم. از قضا در استرالیا و در همه جا، انجام کارهای منفی برای محیط زیست بسیار آسان تر از انجام مداخلات مثبت است.
در سال 2004، او مطالعهای را که روی جلد اول مجله معتبر نیچر منتشر شد، نوشت که نشان میداد تا سال 2050 گرمایش جهانی میتواند تا یک سوم یا بیشتر از گونهها را به مسیر پایانی انقراض سوق دهد.
به آرامی و تقریباً نامحسوس، دو تغییر در حرفه هیوز رخ داد. از او خواسته شده بود که مدافع علم و سپس برای عمل باشد، و او شروع کرد به بحران آب و هوا نه تنها یک تعقیب فکری، بلکه یک امر اخلاقی.
“مردم می خواهند بدانند”
هیوز در بهار 2023 با گاردین استرالیا صحبت می کند. همه پیش بینی ها حاکی از یک تابستان بی رحمانه است. کشورهای نیمکره شمالی در اثر آتش سوزی و سیل درهم شکسته شده اند و این نگرانی وجود دارد که استرالیا بعدی باشد.
میدانید، بهعنوان یک ارتباطدهنده علم آب و هوا، در آن زمانها باید با حساسیت از فجایع برای بیان یک نکته استفاده کنید. و این به نظر یک چیز واقعاً سخت و مزدور است. اما با توجه به این که تغییرات آب و هوایی به این معنی است – به این معنی که بیشتر و بیشتر و بدتر و بدتر اتفاق میافتد – ما نمیتوانیم اجازه دهیم این لحظات آموزشی از بین بروند.
او میگوید کسانی که میگویند ما نباید در میان فجایع ناشی از سوختهای فسیلی در مورد آب و هوا صحبت کنیم، «به هر حال، محافظهکارانه نسبت به آب و هوا شک دارند».
«افرادی که از این نوع وقایع می گذرند، می خواهند بدانند چرا. توضیح می خواهند. ارائه توضیحات علم آب و هوا به آنها در واقع معنادارتر از کنار گذاشتن آن و گفتن “اوه، اکنون نمی توانیم در مورد این موضوع صحبت کنیم” است.
هیوز از خوش بینی و امیدواری خود مانند یک ابرقدرت برای محافظت از خود در برابر غم و اندوه استفاده کرده است.
او می گوید که امسال این یک چالش بوده است. او میگوید: یک نمودار که از بین رفتن شدید یخهای دریای قطب جنوب را نشان میدهد «واقعاً به صورت من برخورد کرد». “من شبها با این فکر از خواب بیدار شدم.”
او می گوید که غواصی بر فراز دیوار مرجانی بزرگ، همانطور که بارها انجام داده است، می تواند یک آچار احساسی نیز باشد.
“این زمانی است که واقعاً به خانه من می رسد، زیرا شما در این مکان های زیبا با این زندگی باورنکردنی غواصی می کنید و فکر می کنید … در 10، 20، 30 سال دیگر. آیا این همه از بین خواهد رفت؟ و آن وقت است که مرا به گریه می اندازد.
“من یک فرد نسبتا انعطاف پذیر هستم. و از آنجایی که من مدت زیادی در منطقه تغییرات آب و هوایی بوده ام، شما به نوعی به داشتن این نوع نگرانی مبهم همیشه عادت می کنید. اما اگر به آن اجازه دهید شما را تعریف کند، کاملاً بی فایده خواهید شد.
میدانید، از منظر صرفاً علمی، اگر فقط به علم سیاه و سفید فکر کنید، تصویر بسیار بسیار بدی در آینده خواهد بود.
اما اگر آن را با فکر کردن به امید، خوشبینی، انگیزه، نبوغ، نوآوری، انگیزه، نقش افرادی که اهمیت میدهند، دوقلو کنید، این نوع فاجعهسازی را خمیر میکند.»
پاسخ هیوز نشانی از فلسفه او درباره امید است.
من به آینده خوشبین هستم. من به این نتیجه رسیده ام که امید باید یک استراتژی باشد.
“شما باید از امید به عنوان انگیزه ای برای ادامه راه استفاده کنید، زیرا اگر تسلیم شوید، اگر من تسلیم شوم، اگر همه دانشمندان دیگر تسلیم شوند، اگر همه حامیان و افرادی که به آنها اهمیت می دهند تسلیم شوند، ما گم شده ایم. .
ما نمی توانیم تسلیم شویم. بنابراین، ما باید امیدوار باشیم.»