ندر اوایل یک دهه، بحران آب فلینت هنوز در ذهن محققان سموم زیست محیطی وجود دارد. شواهدی بود – و همچنان وجود دارد – که همه جوامع در ایالات متحده به یک اندازه تحت تأثیر آلایندههای محیطی قرار نمیگیرند.
درست است که همه جا وجود دارند، اما به طور یکنواخت توزیع نشده اند. آندریا برانچ، استاد پزشکی در دانشکده پزشکی مونت سینا در نیویورک، گفت: و من فکر میکنم این بخشی از چیزی است که بسیار ناراحتکننده است.
اکنون، تحقیقات تیم Branch نشان میدهد که بین قرار گرفتن بیشتر سیاهپوستان آمریکایی در معرض سموم محیطی و زخمهای پیشرفته کبد، که میتواند منجر به بیماری و سرطان شود، ارتباط وجود دارد. این اثر در اوایل ماه جاری در نشست کبد ارائه شد.
واحد و دکتری. دانشآموز نینگ ما نمونههای خون تقریباً 43000 آمریکایی را که در نظرسنجی ملی سلامت و ارزیابی تغذیه بودند، حفر کرد. دادههای NHANES شامل اطلاعاتی در مورد انواع سموم، از جمله فلزات سنگین، “مواد شیمیایی برای همیشه” و بیفنیلهای پلیکلرینه، مواد سرطانزای قدرتمندی است که اغلب PCB نامیده میشوند.
Branch، Ma، و تیم آنها سپس این سطوح خونی را گرفتند و نتایج را با گروهی از افرادی که بیماری استئاتوز کبدی مرتبط با اختلال متابولیک یا MASLD (که قبلاً بیماری کبد چرب غیر الکلی نامیده می شد) داشتند، مقایسه کردند. در حالی که کادمیوم – سمی که در دود سیگار، باتریها، رنگدانهها، پلاستیکها و سایر محصولات یافت میشود – با آسیب کبدی در همه گروههای مورد مطالعه مرتبط بود، محققان به چیز خاصی دست یافتند: زخم کبد شرکتکنندگان آفریقایی آمریکایی با سطح سرب خون آنها مرتبط بود. .
اساساً هرچه سرب بیشتری در نمونه خون تشخیص داده شود، آسیب کبدی و اسکار پیشرفتهتری در فرد ایجاد میشود. و هنگامی که فرد به فیبروز پیشرفته کبدی می رسد – شکل شدید آسیبی که برانچ در حال ارزیابی آن بود – خطر مرگ و میر ناشی از کبد او به شدت افزایش می یابد.
برای چندین دهه، سرب حتی در دوزهای کم مضر شناخته شده است. و گزارش ها و مطالعات زیادی در مورد اینکه چگونه اقلیت های نژادی و قومی و همچنین جوامع کم درآمد در ایالات متحده تحت فشار سطوح بالاتر آلودگی قرار می گیرند، وجود دارد. اما ارتباط بین قرار گرفتن در معرض سموم در سطح پایین مانند سرب و آسیب کبد کمتر شناخته شده است.
حتی برای Branch نگرانکنندهتر، دادههای NHANES نشان میدهد که شرکتکنندگان آمریکایی آفریقاییتبار سطوح خونی تقریباً همه آلایندههای مرتبط با بیماری کبدی بالاتری داشتند.
آمریکایی های آفریقایی تبار تا 60 درصد بیشتر از سفیدپوستان آمریکایی در معرض ابتلا به سرطان کبد و مرگ ناشی از آن هستند. مطالعات دیگر همچنین نشان داده اند که بیماران سیاه پوست کمتر احتمال دارد پیوند کبد دریافت کنند و خطر مرگ ناشی از کبد در آنها بیشتر است.
این معمایی است که برانچ سال ها برای کشف آن تلاش کرده است. او گفت که قطعاً نژادپرستی و عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی کافی در این امر مؤثر است. او گفت، اما گاهی اوقات این بیماری بسته به بیمار متفاوت به نظر می رسد. آیا ممکن است “چیزی در محیط آنها وجود داشته باشد که به این تصویر متفاوتی که ما می بینیم کمک کند؟” او پرسید. محققان با تکیه بر مقاله ای از اوایل سال جاری تصمیم گرفتند ترکیبی از مواد شیمیایی را به جای سموم فردی مطالعه کنند. به این ترتیب، تجزیه و تحلیل آنها بیشتر منعکس کننده زندگی واقعی خواهد بود.
در حالی که مطالعه جدید ثابت نمی کند قرار گرفتن در سطح پایین با سموم محیطی باعث آسیب کبدی می شود، یک نظریه رو به رشد در میان برخی از محققان را برجسته می کند: این که اپیدمی بیماری مزمن ما ممکن است حداقل تا حدودی توسط همان محیط هایی که در آن زندگی می کنیم هدایت شود.
آیا دو چیز در سطوح پایین تر می توانند به صورت هم افزایی عمل کنند؟ کریگ مککلین، استاد پزشکی دانشگاه لوئیزویل که اثرات الکل، استامینوفن و سموم محیطی را بر روی کبد مطالعه کرده است، پرسید. شاید به همین دلیل است که شرکتهای داروسازی برای تولید داروهای مؤثر با مشکل مواجه هستند. آنها ممکن است فقط یک مکانیسم را هدف قرار دهند و آن یک مکانیسم ممکن است در همه بیماران نقش اساسی نداشته باشد.
مطالعه Branch همچنین ارتباطی بین قرار گرفتن در معرض سرب، زخم کبد و تلومرهای کوتاهتر پیدا کرد – کلاهکهای انتهای کروموزومها که وقتی کوتاه شوند، میتوانند به بیماری کمک کنند. تصور می شود تلومرها تحت تأثیر استرس اکسیداتیو قرار می گیرند که به DNA آسیب می رساند و سپس تعداد دفعات تقسیم سلولی را کوتاه می کند. به گفته ما، اگر شرکتکنندگان تلومرهای کوتاهتری داشتند و در معرض سرب بیشتری قرار داشتند، احتمال ابتلا به فیبروز پیشرفته کبدی در آنها بیشتر بود.
آرون هیپ، که از داده های NHANES برای مطالعه رابطه بین قرار گرفتن در معرض فضای سبز محله و طول تلومرها استفاده کرد، گفت: “یافته های آنها ممکن است از یافته های ما حمایت کند.” هیپ دستیار مدیر مرکز تحلیل مکانی در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی است. به گفته محققان دیگر، ارتباط تلومرها همچنان به بررسی بیشتر نیاز دارد.
برای وی پرنگ، دانشیار اپیدمیولوژی در دانشکده بهداشت عمومی کلرادو که اثرات سموم را بر عملکرد کبد مطالعه کرده است، مشخص نیست که چرا محققان فکر می کردند طول تلومرهای شرکت کنندگان بر ارتباط بین زخم کبد و قرار گرفتن در معرض سم تاثیر می گذارد. او گفت: «چیزی که ممکن است قویتر باشد، در نظر گرفتن ترکیبی از طول کوتاهتر تلومر و قرار گرفتن در معرض محیطی است.
مت کیو، استاد پزشکی، فارماکولوژی و سم شناسی، بیوشیمی و ژنتیک مولکولی در دانشکده پزشکی دانشگاه لوئیزویل، گفت: تلومرها اغلب در کنفرانس های کبدی در رابطه با فیبروز مطرح نمی شوند. او و مککلین در سال 2010 مطالعهای را در مورد بیماریهای کبدی در میان کارگرانی که در معرض وینیل کلرید زیاد قرار داشتند، نوشتند. در آن مقاله، آنها اصطلاح استئاتوهپاتیت مرتبط با سموم یا TASH را ابداع کردند.
و آنها در سالهای اخیر شاهد پیشرفت این میدان بودهاند. کیو گفت، در دهه 2010، زمانی که کیو و مککلین در نشست کبد یا کنفرانسهای دیگر برای صحبت در مورد TASH حضور پیدا میکردند، به یک تابلوی پوستر «کنار حمام در انتهای سالن» منصوب میشدند. هیچکس علاقه ای نداشت. در این سال، چندین سخنرانی در رابطه با مواجهههای مختلف محیطی و اثرات آن بر کبد، از جمله چکیده Branch انجام شد. و شواهد در حال افزایش است.
مدلهای حیوانی کوچک توسط Cave و دیگر محققان نشان میدهند که مواد شیمیایی مانند PCB126، یک نوع قوی از بیفنیل پلی کلره، باعث آسیب کبدی، اختلال عملکرد متابولیک و استرس اکسیداتیو در موشها میشود. محققان به طور مشابه در حال بررسی این موضوع هستند که آیا میکروپلاستیک ها برای عملکرد کبد مضر هستند یا خیر.
اما مطالعات طولی برای درک اینکه آیا آلاینده هایی مانند سرب مسئول بخشی از آسیب و بیماری کبدی هستند ضروری است. اگر هستند، دقیقاً چگونه باعث آسیب کبدی می شوند؟ و مهمتر از همه، چگونه می توان از این اطلاعات برای محافظت از مردم استفاده کرد؟